ایران : سرزمین نجیبان (آریاییان) ایران : سرزمین نجیبان (آریاییان)
واژهٔ ایران در فارسی باستان «آئیریانا» (airya) و در فارسی میانه به شکل «اِران» (erān) بوده، و به معنای «سرزمین مردمان اصیل و نجیب » است. کردها هنوز ایران با همان نام کهن «اِران» تلفظ می کنند
واژهٔ ایران در فارسی باستان «آئیریانا» (airya) و در فارسی میانه به شکل «اِران» (erān) بوده، و به معنای «سرزمین مردمان اصیل و نجیب » است. کردها هنوز ایران با همان نام کهن «اِران» تلفظ می کنند.
واژهٔ «آریا» در زبانهای اوستایی، فارسی باستان و سنسکریت به ترتیب به شکلهای «اَیریه» (airya)، «اَریه» (āriya)، «آریه» (arya) به کار رفتهاست. همچنین در زبان سانسکریت «اریه» (ariya) به معنی سَروَر و مهتر و «آریاکه» (aryaka) به معنی مَردِ شایستهٔ بزرگداشت است و آریایی به زبان اوستایی «ائیریان» (airyana) و به زبان پهلوی و فارسی دری «ایر» خوانده میشود و ایرج به زبان آریایی "airya" است. ایر در واژه به معنی «نجیب» و جمع آن «ایران» به معنی «نجیبان» است.
نام ایران در لغت به معنی «سرزمین نجیبان» است و مدتها پیش از اسلام نیز نام بومی آن نیز ایران، اران، یا ایرانشهر بود.
از ۶۰۰ سال پیش از میلاد تا ۱۳۱۴ (۱۹۳۵) در میان اروپاییان با نام «پرشیا» که همان «پارس » در دوره ی هخامنشی است شناخته میشد که در سال ۱۳۱۴ در شرف تأسیس لیگ ملل با درخواست رسمی رضاشاه پهلوی همان نام بومی کشور (ایران) در عرصهٔ جهانی به کار رفت . نام «پرشیا» همچنان برابر نام ایران است و در زبانهای اروپایی به دلیل سابقه تاریخی - فرهنگیاش کاربرد دارد، اما در اخبار سیاسی ومکاتبات میان کشورها بیشتر نام ایران به کار برده میشود
غنا در لغت یعنی آوازخوانی،سرود،تغنّی( و آن خواندن شعر همراه با کف زدن است)، خنیاگری؛ و در اصطلاح به اشعاری گفته میشود
ادامه مطلب...
آلفرد در ۲۱ اکتبر سال ۱۸۳۳ در کشور سوئد به دنیا آمد. او توانست در سن پطرزبورگ تحصیل کند. وی بسیار با استعداد بود.پدرش امانوئل نوبل از جمله مخترعانی بود که توانست یک مین زیردریایی بسازد.
ادامه مطلب...
یا صلیب آریایی به دیواره عظیم نقش رستم گفته میشود که در آن ۴ عدد صلیب به ارتفاع بیش از یکصد متر در دل کوه حک و تراشیده شدهاست. صلیب که عربی شده چلیپا میباشد سمبل وآیکون خورشید و مهرپرستی بودهاست.بنا براین می توان این صلیب را صلیب میترایی نامید.بعضی آنرا از نشانه های خدای تموز نامیده اند خدای تموز نیز در واقع نام دیگر خورشید است(آفتاب چله تموز) در لغت نامه دهخدا آمده است: صلیب . [ ص َ ] (ع اِ) چوبی است که ترسایان در زنار بندند و به فارسی آنرا چلیپا گویند و نوشته اند که صلیب معرب چلیپ است .(غیاث اللغات ). البته مصحح برهان قاطع ذیل کلمه ٔ به غلط توضیح داده که چلیپامأخوذ از آرامی صلیبا (عربی صلیب ) است. این توضیح نادرست است زیرا در فارسی حرف ص عربی به چ تبدیل نمی شود بلکه بر عکس چ فارسی در زبان عربی به ص یا س و ش و تش تبدیل می شودمانند:(چین = صین - چغندر= شمندر- چراغ = سراج) فردوسی گوید:به درگاهصلیب پارسی
ادامه مطلب...
همسر دوک کاونتری انگلیس زنی خیلی محبوب و محترم بود.
وقتی ظلم شوهر و مالیات سنگینی که باعث بدبختی مردم شده بود،را مشاهده کرد، اصرار زیادی کرد به شوهرش که مالیات رو کم کنه ولی شوهرش از این کار سرباز میزد.
بالاخره شوهرش یه شرط گذاشت، گفت اگر بر هنه دور تا دور شهر بگردی من مالیات رو کم می کنم. گودیوا قبول میکنه.
خبرش در شهر میپیچد، گودیوا سوار یک اسب در حالی که همهی پوشش بدنش موهای ریخته شده اش بود در شهر چرخید، ولی مردم شهر به احترامش اون روز، هیچکدوم از خانه بیرون نیامدند و تمام درها و پنجرهها رو هم بستند.
همانگونه که هر کشوری پرچمی دارد و یا هر شرکت، سازمان یا گروه برای شناسایی و همبستگی بهتر افرادش و بر اساس کارشان نماد یا علامتی را برمیگزینند، دینها و مذاهب نیز بنا براقتضای مکانی و زمانی و برای همبستگی و شناخته شدنشان، از سمبل یا نمادی بهره می گیرند و این نماد و سمبل علاوه بر این که سبب همبستگی افراد آن گروه است، مورد احترام ایشان نیز هست. برای نمونه پیروانِ دینِ مسیحیت از یا نشانِ صلیب بهره میگیرند، با دانایی از ای
ادامه مطلب...
عمر عقاب عمر عقاب از همه پرندگان نوع خود درازتر است عقاب می تواند تا 70 سال زندگی کند. ولی برای این که به این سن برسد باید تصمیم دشواری بگیرد. زمانی که عقاب به 40 سالگی می رسد: چنگال های بلند و انعطاف پذیرش دیگر نمی توانند طعمه را گرفته را نگاه دارند. نوک بلند و تیزش خمیده و کند می شود شهبال های کهن سالش بر اثر کلفت شدن پرها به سینه اش می چسببند و پرواز برای عقاب دشوار می گردد. در این هنگام عقاب تنها دو گزینه در...
ادامه مطلب...
سیری در ریشه ضرب المثل های فارسی سیری در ریشه ضرب المثل های فارسی
هیچ مثلی بدون ریشه و مأخذ نیست. مثلها مانند ابزاری کارا وسیله رساندن حرف دل و نیات عامه بوده به طوری که با گفتن یک جمله مثلی سخن دل به مخاطب میرسیده است. با وجود این چون مثلها بیشتر شفاهی هستند از خاطرهها رفتهاند؛ اما مثلهایی که از ریشه محکمی برخوردار هستند برجا ماندهاند، گرچه گاهی ساییده و کوتاه شده اند.
این مقاله نمونهای از ریشه مثلهای کتاب " فرهنگ امثال و حکم فارس " است. منظور اصلی تدوین این کتاب یافتن ریشه مثلهایی است که از بین رفته و درجایی ثبت نشده است. بسیاری از مثلها هم که ریشه آنها نوشته شده است فهمیدنش مشکل است. از این رو نگارنده براساس شواهد و قرائن و کاووش در معنای مثلها ریشه آنها را ساخته یا اصلاح کرده و در معرض قضاوت خوانندگان و علاقه مندان گذاشته است. باید یادآور شد که شناختن و یافتن مأخذ مثل، تجربه و نشست و برخاست با مردم شهر و روستا و عشایر را میطلبد که نگارنده سالها از این تجربه بهرهمند بوده است. حال ریشه برخی از امثال همان طور که درگفتگو با فصلنامه آمد تقدیم میشود.
ادامه مطلب...
چهار چیز است که نمیتوان آنها را بازگرداند : 1. سنگ ... پس از رها کردن! 2. حرف ... پس از گفتن! 3. موقعیت... پس از پایان یافتن! 4. و زمان ... پس از گذشتن!
نام ماه های زرتشتی خورشیدی زرتشتی ------------- ------------------ فروردین فَرَوَشی(FRAVASHI) اردیبهشت اَشاوَهیشتا(ASHA VAHISTA) خورداد هَوروتاتا(HAORVA-TATA) تیر تِشتَریا(TESHTARYA) اَمرداد اَمرتاتا(AMERE-TATA) شهریور خَشتریاویریا(KHSHATRYA-VAIRYA) مهر میترا(MITRA) آبان آپام(APAM) آذر آتر(ATHAR) دی دَتشو(DATOSHU) بهمن وهومنا(VOHU-MANA) اسفند سپنتاآرمیتی(SPENTA-ARMAITI)
هخامنشی: هجری شمسی به عربی: رومی: ترکی: ایرانی: هجری قمری: میلادی:
چمن آرا, گل آور ,جان پرور, گرما خیز, آتش بیشه, جهان بخش, دژخوی, باران خیز, اندوه خیز, سرماده, برف آزر, مشکین فام.
حمل(بره), ثو ر( گا و), جوزا(دوقلو), سرطان(خرچنگ), اسد(شیر), سنبله(خوشه گندم), عقرب, میزان(ترازو), قوس(کمان), جوی(بزغاله), دلو(ظرف آب), حوت(ماهی).
آزار, نیسان, ایتار, خریزان, تموز, آساماه, ایلول, تشرین اول, تشرین آخر, کانون اول, کانون آخر, شباط.
بیرنجی, ایکنده, اوچنچی, درطونچی, بشنچی, آلتنجی, یدنجی, سکنجی, طوقونجی, اوئونجی, اون بیرنجی, حفشاط.
فروردین, اردیبهشت, خرداد, تیر, مرداد, شهریور, مهر, آبان, دی, بهمن, اسفند.
محرم, صفر, ربیع الاول, ربیع الثانی, جمادی الاول, جمادی الثانی, رجب, شعبان, رمضان, شوال, ذیقعده, ذیحجه.
ژانویه, فوریه, مارس, آوریل, مه, ژوئن, ژوئیه, اوت, سپتامبر, اکتبر, نوامبر, دسامبر